پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مشکلاتراننده تاکسی پیر بود و یک ریز غر می زد. «اه.. . دیگه این اسمش ترافیک نیست.. . ترافیک یه ساعت، دو ساعت، ۱۰ ساعت، نمیشه که ۲۴ ساعته ترافیک باشه.. . معلوم نیست اینا کجا می رن؟.. . چیکار می خوان بکنن؟... با این همه گرونی من نمی دونم چه جوری می تونن اینقدر این ور اون ور برن... همه چی دوبله سوبله شده بازم مغازه ها پره... ما هم که هیچی، صبح چهارتا مسافر می گیریم ظهر هنوز همون چهارتا تو ماشینن از بس ترافیکه... اون وقت شب زنه می گه چرا خرجی کم می ...