پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زمان، اولین ها را در لحظه نگه می دارد، آخرین ها را در خاطرات، و آن هایی که هرگز برایمان پدید نمی آیند؛ می شوند حسرت! کتایون آتاکیشی زاده•••کودک گل فروش کنار خیابان را با لبخند نگاه می کنی؛ لبخند زنان با فروشنده خداحافظی می کنی؛ دوستانت را در آغوش کشیده و لبخند می زنی؛ به خاطراتی که جلوی چشمانت نقش می بندد می خندی؛ در خواب شیرینی که می بینی گوشه ی چشمانت چین می افتد ؛ و لبخند تو سهم تمام واقعیت ها و مجازی ها هست؛ الا ...
چشمت، تنت، به هم زدنت، قهر کردنت؛ دنیای من شده ست همین اتفاق ها من با تو و تو با من و... نه !غیر ممکن است ؛ بخت مزخرف من و این اتفاق ها؟!...
قبلنا قهر کردن آسون تر بود الان باید صد جا طرفو بلاک کنی آخرم از یه جا میاد میگه پدر سگ و میره ....