همسایه گیسو کمند پنجره ی دلم؛ دوست دخترم؛ همسایه مادرم تو را، در سال های پیش؛ برایم نشان کرد من بی خبر بودم اما،ته دلم در رویایم تو رفت و آمد داشتی اسفند ماه بود مادرم آشکارا گفت: شب چهارشنبه سوری، زیر نور ماه شب چهارده، بر سر دختر همسایه؛...