متن عاشقی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقی
عشق آن نیست که من باشم و تو ، میکده و حال خوشی
عشق آن است ،که در بند تو باشم چه باشی چه نباشی
آنکه تو را میخواهد به هر بهانه ایی میماند
از واجبات دین شده...
پرستش چشمان تو...
دراوج سرما آرزویم عشق سوزان است
یلدا شروع عاشقی های فراوان است
یعنی که باید گرم باشیم از تنور عشق
آب و هوای شهر وقتی برف و بوران است
بین من و تو که نباید فاصله باشد
وقتی میان مرز تن امید مهمان است
ما همچو یک روحیم اما در...
سردم اگر چه آرزویم عشق سوزان است
یلدا شروع عاشقی های فراوان است
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
در پاییزِ طلایی اهواز،
نامه رسانی از جنس باد می آید؛
سروصدای برگ ها، شبیه نوای دل،
در جاده ای که به عشق ختم می شود.
گل های کاغذی در پیچ و تاب نسیم،
رازهای گذشته را در دلِ من زنده می کنند.
ساعت صفر عاشقی، در لحظه ای که...
من نمیتونم ساعتها ازت بی خبر بمونم و وانمود کنم حالم عالیه! نمیتونم جوری رفتارم کنم که برام مهم نیستی تا جذاب تر به نظر بیام. نمیتونم مثلِ خیلیا صبر کنم و بشمارم که کِی پیام دادی و کی آخرین بار پیام داده. من فقط بلدم از تهِ دل دوستت...
فلسفه ی وجود من ، عاشقی و فدا شدن
عشق تو شد بهانه ی این همه های و هوی من
سجاد یعقوب پور
دلم که میگیره ازاین زمونه
غم میکنه تو دلم آشیونه
چاره ای جز صبر وقرار ندارم
زندونی ام راه فرار ندارم
هی به خودم وعده میدم دوباره
میگم زمستون که بره بهاره
خزون با اون رنگ و لعاب نابش
با برگهای قشنگ و آب و تابش...
تموم میشه پامیکشه از...
وصال کلمه ای پر معنا....
تک کلمه ای پر از تشویش پر از استرس و پر از امید...
وقتی عاشق می شوی دلت را با قدم زدن های مغرورانه اش ابروهای گره کرده اش و اخم زیبایش می برد به خود می آیی می بینی گرفتارش شده ای...
بهر دیدنش...
قدّ اش
به عشق نرسید،
غرور اش را زیر پا گذاشت...
نبودی و دلم اسیر غصه بود و درد بود
درخت سبز زندگی بدون تو که زرد بود
دوباره آمدی و من فدای روی ماه تو
بمان کنار عاشقی که منحصر به فرد بود
سجاد یعقوب پور
طاقت فرساست و جان آدمی را به لب می رساند…
عشقی که اعتراف آن دشوار باشد
عاشقی پنهانی دنیای خودش را دارد…
زمانی که از دور نگاهش میکردم هربار بیشتر و بیشتر دلم برایش می رفت
هربار بیشتر از گذشته دلم دیدار با او را می طلبید
هردفعه میلم به...
عشق قمار است (:
یا زندگی میسازی ...
یا جوانی میبازی
عاشق شوید
عشق
مرگ را می تاراند...
آریا ابراهیمی
کاش میدانستی خنده هایت احاطه کرده است تمام جهانم را
به تو می اندیشم
ای فراتر از هررویا
به لمس انگشتانت در لابلای گیسوانم
به گرمای آغوشت به شیرینی لبخندهایت
کاش میدانستی چقدر غروربرانگیزاست
عاشقی باتو.....
درمیان مردمانی که چیزی از عشق نمی دانند.
بامن حرف بزن شاملوی زندگی ام...
دردهایم پر از غم است
غم هایم پر از گریه،
گریه هایم پر از بغض
بغض هایم پر از فاصله
فاصله ها پر از درد
دردهایم پر از نبودنت!
فراق تو پر از شکنجه
این عذاب پر از تنهایی
تنهایی هایم پر از اشک
اشک هایم پر از دوست داشتنت...
ازمیان تمام چیزهایی که دیده ام
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم.
خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم.
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی...
تورا دلتنگی میکنم
تورا میجویم
در بین همگان هر جمعی تورا میابم
تورا نگاه میکنم
تورا صدا میزنم
وقتی مرا نظاره میکنی این قلب من است
که تند میزند
نفس های من است که از شمارش خارج میشود
وقتی با من حرف میزنی
این چشمان عاشق من است که با...
اگر با نگاه اول عاشق شدی
که کلاهت پس معرکه است..!
عشق را باید آموخت
قدم به قدم
عشق های ماندگار بنیانش بخشندگی است
باید وفا کنیم به عهد
باید دستی بگیریم به مهر
باید شانه ای باشیم برای غم
باید غنج کنیم برای هم
باید خاطره ای بسازیم برای...
عشق که می آید سمتت ؛
بی منطق عاشق می شوی ...
تمامت می شود
دلی
که حرف اول و آخر را در تو میزند ...
جوری که عقلت به هیچ چیز نمی رسد ...
من با صدایِ نفس کشیدنت
هم عاشقی می کنم...
حتی اگر آرام و بی صدا،
خودم را بگذارم در دست هات
و بروم! حتی وقتی از کنارت رد شوم،
برای پرت نشدنِ حواست
بویِ تنت را پُک بزنم...
نه! تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم!
حتی با زندگی...