شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
مطمئن باش که این آهِ نه چندان سوزانآنچه را با تو نکرده ست خدا خواهد کرد...
یک نفر باید باشد...خیالت را از بودن روزهای بد راحت کند!آنقدر کهوقتی نگاهت می کند و می گوید:بیخیال، همه چیز درست می شودلبخند بزنی و مطمئن باشی وقتی او می گوید: می شود حتما می شود،حتما...!...
کاش ...آدمها هم به شرط چاقو بودندقبل از راه دادن به حریمتیا از سرخی قلبشان مطمئن میشدییا دست کم ازچشم سفیدیشان ...!...
مطمئنم گفته بودی : با توام ، تا روز مرگمن فقط شک می کنم گاهی ... مبادا مرده ام؟...
کاش آدم ها...هم به شرط چاقو بودندقبل از راه دان به حریمتیا از سرخی قلبشان مطمئن میشدییا دست کم از چشم سفیدشان...!...
به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن زان روکه بنیاد جفا و جور بی بنیاد می گردد...