متن مرگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مرگ
آقای راننده!
لطفاً کمی آرامتر!
مادربزرگ دارد
چیزی بر میدارد
میترسم قرص ماه...
میترسم لیوان آب...
آقای راننده!
رعشهی جاده را نگاه!
میترسم دعای مادربزرگ
از لب
از پنجره
از جیبِ فردا بیفتد
آقای راننده!
دستم به ساعتت!
شب را تند بپیچ!
مادربزرگ، دیگر از من
نمیپرسد ساعت چند...
{...
روی کدام شیب سُر خوردهام
که هیچ سُرسُرهای
مرگِ کودکیام را
گردن نمیگیرد؟
و تو آرمیدی
در بستری سبز که به رنگ تو بود
و در فصلی نو جوانه زدی
تا به یاد آوری شکوه زندگی مردن را...
آدمها نه با مرگ,که با فراموش شدن میمیرند...
حتی
پلنگِ پتو
برای ماهِ لایِ ابرهایِ خیالم
کمین کرده است
مرگِ من
کوتاه نیا زندگی !!
ای آسمان، بگو که چرا تیره گشتهای؟
در سوگ او نسیم شدی، خیره گشتهای.
اسفند ماه آمد و دل سوخت همچو شمع،
آه ای زمانه، از چه تو اینگونه گشتهای؟
زندایی مهربان که چو خورشید روشنی،
خاموش گشت و رفت، تو ای ماه، خفتهای؟
دلتنگیام چو موج، به ساحل نمیرسد،...
تو به من
واژه ی دوستت دارمی
بدهکار هستی
که مُرد
پشت پرچین خیال تو
خوشحالی سال هاست که مرده است از آن زمان که کاخ آرزوها بر سرش ویران شد...
نگران نباش دوست من
از اینکه به آغوش مرگ رفت وتو تنها مانده ای
ویا به نوعی دیگر تنهایت گذاشته و ترکت کرده است
وتو هیچ نمیدانی
سرنوشت برایت چه نگاشته بود
به گمانم زمان با تو بودن به همان مقدار، تقدیر بوده است.
روزی که برای گرفتن کارت اهدای عضو اقدام کردم، روزی معمولی نبود. شاید برای دیگران تنها یک امضا، یک کارت کوچک، یک تصمیم ساده به نظر بیاید، اما برای من لحظهای بود که بیش از همیشه به زندگی، به مرگ، و به معنای بودن فکر کردم. همیشه از خودم میپرسیدم:...
دل به دریا زدم وخون غزل پارو شد
چه شود حک بشود مطلع او بر کفنم
پدربزرگ عزیزم با رفتنت؛
ساز زندگیمان غم انگیز و تکراری شده،
تبسم از رویِ لبهایمان رَخت بربست و دلخوشی هایمان خاکستر شد،
غم رفتنت،اندوه را به قلب هایمان روانه کرده،
بعد از تو جهان سازِ ناسازگاری برداشته و زندگی را به کاممان تلخ و دشوار کرده است...
روحت شاد 🖤
با تشویقهای گاه و بیگاه مردم
غمهایت فراموش نمیشوند خرگوش!
نه رها میشوی
نه میمیری
سعی کن
زندگی کنی
از کلاهی به کلاه دیگر
این جهان
یک سیرک مضحک است...
میان ماندن و رفتن،بهارِ عمرِ من طی شد
نمی خواهم مردد باشم از این بیشتر،کافیست.
نیامد خم به ابرویم ز خنجر های بیگانه
ولی تا پای مرگ رفتم به لطف آشنایانم