سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
آن یار که عهدِ دوستاری بشکست می رفت و منش گرفته دامان در دست می گفت دگرباره به خوابم بینیپنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست...