متن رباعی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رباعی
معشوقه چو آفتاب تابان گردد
عاشق به مثال ذره گردان گردد
چون باد بهار عشق جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد
در قفسی از جنس خیالیم هنوز/
آزاد ولی بسته به بالیم هنوز/
زنجیر خودم گره به دستم زده است/
با سایهی خویش در جدالیم هنوز/
آزادی و بند، هر دو در جانِ من است/
زنجیر به دست و قفل در پایِ من است/
بر سنگِ سکوت، نقشِ پرواز زدم/
پرواز، ولی هنوز زندانِ من است/
....🍃
فیروزه سمیعی
در پرده ی راز، عشق پنهان شده است/
آوای دل از فریب لرزان شده است/
هر خاطره ای که در دلم می جوشد/
در آینه ی شکسته حیران شده است...
....فیروزه سمیعی
(یلدا)
عمرت به بلندای شب یلدا باد
مینای دلت ، گستره ی دریا باد
یک قطرہ مرا نظر کن از ساغر دل
تا زنگ غم از آینه ی دل ، وا باد .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
لبخند تو سرخوشیِ آغازین است/
در خواهشِ چشمانت هزاران چین است/
قسمت شد اگر عشق به لبخند شما/
رازِ دلِ من باز هم شیرین است...
....
.....فیروزه سمیعی
چون آب بجویبار و چون باد بدشت
روزی دگر از نوبت عمرم بگذشت
هرگز غمِ دو روز مرا یاد نگشت؛
روزی که نیامدست و روزی که گذشت
☆رباعی☆
دلبسته چنان کبوتران پر میزد
بر قامتِ خود عطرِ معطر میزد
تا گنبد و گلدسته،رضا بود رضا
با شوق وصال حلقه بر در میزد
سپیده اسدی باتخلص مهربان
ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایهٔ سودا همه تو
هر چند به روزگار در می نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
ای آنکه لبِ تو هست همچون شکلات
شیرینیِ بوسه از تو چون شاخ نبات
هر وقت تو را میبینم می گویم:
خوشحالیِ روی ماهرویان صلوات
شاعر مصطفی مدرس پور
رباعی
ممنوعه ها
از نَشتِ نقابِ دودی ات دق کردم
با هندسه ی عمودی ات دق کردم
بعد از دو سه نخ خاطره و مسدودی
در حادثه ی ورودی ات دق کردم
..وقتی که پرده پرده دلم را نواختم
از ناله ی سه تار خودم گریه ام گرفت
یک تکّه آفتاب برایم بیاورید!
از آسمان تار خودم گریه ام گرفت
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۲۰
من این سو تنها تو در آن سو تنها
ای کاش که محو می شد این فاصله ها!
با هر تپش انگار دلم می گوید:
لیلا ، لیلا ، لیلا ، لیلا ، لیلا...
رضاحدادیان
سرقرارباران
رباعی
مگذار که چشم تو پر از نم بشود!
لبخندتو آمیخته با غم بشود
مانند جوانه دل بکن از دل خاک!
تا دیدن خورشید،فراهم بشود.
رضاحدادیان
هر نفس در غم هجرت شب یلداست مرا
لحظه ای فراق تو چون شب یلداست مرا
گر مجالی بگذارد غم نان ...!
هر شبم با تو چو یلداست مرا
دفترچه شعر من
پاییز ۱۴۰۲
رباعی
.
بر آینه مانده ردّ آه ِ گلسرخ
در ذهن پنجره،نگاهِ گلسرخ
ای کاش اکنون سوار ماشین زمان
بر می گشتم به ایستگاهِ گلسرخ!
رضاحدادیان
رباعی
سرقرارباران
مظروف مهم است نه ظرف
بسم الله و رحمان و رحیم خسرو عادل
لطفت بفزون سهل نما طی منازل
بی مرکب سجاده رهم چاله گهی چاه
با خرقه ی رندانه شدم بی سر و بی دل .. هجران