بانوی من لبخندش زیباست شما را به خدا چشمش نزَنید من جانم را برای لبخندش صدقه داده ام جانم را فدایِ جانم کرده ام اما او باز هم میخندد . بخند که قَصد من هم خنداندنِ لبهای زیبای توست. شاید وقتهایی حرص تو را در میاورم.. اما فقط و فقط...