جمعه , ۲۰ مهر ۱۴۰۳
اگر روزهای خوب آمدند و من نبودم به یاد بیاور که صبور و غمگین چقدر برای روزهای خوب منتظر بودم و به یادم آوازی زمزمه کن برقص و بلندتر بخند......
من با لب هایم به تو خیره می شومتو با چشم هایت بخنددوستم بدارزیرِ اَبروهای این جهانِ اخمو......
از عاشقی نترس ،عاشق شو حتی با توهم شکستتا نبضت میزنه فرصت واسه تو هست، زندگی بی وقفه ستخدا رفیقته، یه رفیقی که همیشه کنارتهشک نکن، خوشبختی در انتظارته، تا تو دلت زنده ستمحکم باش، از غم ها، شادی هاش، این دنیا رنگارنگهبخند...به دنیا اومدیم واسه هم به فردا برسیم، نه به غمنذار آدما حالِ قشنگتو هم بزنن ..._برشی از ترانه...
هنوز طعمِ نگاهت به چشم می آیدبخند عشقِ غم انگیزِ سال های دور ...آرمان پرناک...
بخندبیشتر بخندنمی دانییک معجزه استگرمای لبخندتدل هر آدم برفی راآب خواهد کرد«آرمان پرناک»...
خنده هایت،هواست!بخند تا مردم خفه نشوند!شاعر: سردار قادربرگردان به فارسی:زانا کوردستانی...
خنده هایت ملودی آرام رود است در سرزمین های خشکیده ی تنم..,,,،،و برگ سبز چشمهایت،فصل های دور عاشقی راتکرار می کند..آه ای همیشه بهارهمیشه بخند.....
بخند برایم، لبخندت را بِ هر زخمى ڪه زدم خوب شد...!...
وقتی دلت گرفته برو زیر باران بزن زیر گریه انقدر هق هق کن تا خالی بشی از اینهمه درد ومشکلات تازه کسی نمی فهمه گریه کردی فکر می کنند زیر باران خیس شدی بعدش خودت خشک کن برای خودت یک استکان چای بریز وبخند والا زندگی همینه...
خزیده ای درون لاکتبه غصه ها امان داده ایبه دلشوره ها فرصتزندگی ات جولانگاه اشک شده است و یاسنشسته ای رشته های تلخ اندوه رامی تابی و می بافی ....طنابش میکنی برای دار زدن آمالتنمی دانم این دیگر چه ویروسیست خیلی بدتر از کرونا....دوست داریم همه چیز بد باشد ، تلخ باشدنترس ،برخیز ، بتکان خودت راکمی هم به سخره بگیر غول سیاه دنیا راگرچه گلویت را چنگ میزند و سینه ات را تنگ میکند ، بی خیالش باش...!!چه کسی گفته بهار بعد را می بین...
آسمون منی تو مهربون منی تو همه جون منی تو همه جون منی توهمیشه منو دیوونه میکنی وقتی منو اینجور نگا میکنی اینجوری که منو صدا میکنیزندگیمو تو رو به راه میکنیتو بخند خوبه خنده هات ای جان ای جان میمیرم واسه اون قد و بالات ای جان ای جان..._برشی از ترانه...
عزیزم ،سفر کن به هر جا که عشق را جا گذاشته ای،به هرجا که خاطراتِ کودکیت را زنده می کند، آنجایی که گرمیِ دست هایِ مادر را بر پیکرت احساس خواهی کرد.سفر کن به رویاهایت و سرت را بر شانه های پدرت بگذار و عطرش را بو بکش و خودت را از عشقش سیراب کن ،حتی اگر سال هاست که نداری اش………نگذار هیچ کس، پایش را روی گُل های خاطراتت بگذارد ! اجازه نده روُیا هایت را لگد مال کنند.با قدرت بایست در مقابلِ همه ی خواسته هایت...به کودکیت سفر کن و معصومیت کمیاب ...
مثل بوی تازگی کاغذای یه کتاب نو ، مثل عطرِ خاکِ بارون خورده ، مثل ذوق و شوقِ پوشیدن یواشکیِ لباسای عید ، مثل طعم گس خرمالوی رسیده ، مثل تیزی نوک مدادرنگی ها وقتِ شروعِ مدرسه ، مثل جرعه ی اول یخ دربهشت توی اوجِ تشنگی و گرما ، مثل لذّت شریک شدنِ بستنیِ دوقلویِ شکلاتی ، مثلِ شاملو خوندنای دوتایی زیرِ بارون ، مثل عصرایِ پائیزِ ولیعصر ، مثل نیت کردن موقع هم زدن شله زرد نذری خانوم جون ، مثلِ پیچیدنِ صدایِ اذان مؤذن زاده از رادیوی قدیمی ، مثل نوای ربّنا...
گذشته ها گذشته، همین الانو عشقهنباش به فکر فردا، که دست سرنوشتهقصه ی زندگی رو، خود خدا نوشتهکوتاهه عمر آدم ،میگذره رفته رفتهفقط دو روزه دنیا، یک روزشم گذشتهدقیقه های رفته ،هیچ موقع برنگشتهبخند همیشه خوش باش ،بی عذر و بی بهونهبذار تموم دنیا، بهت بگن دیوونهاز آدما فقط یه خاطره جا میمونه_برشی از ترانه...
دِریا... چه اسم قشنگیبه دریا بیفتم، به بندر بیفتم، به دشتی بیفتمبه دشتی رسیدی بلندتر بخندبلندتر بخند یاد خونه بیفتمآه یاد خونه بیفتمیاد خونه بیفتم..._برشی از ترانه جنوبی...
صبح یعنیبخندمن غرق چشمانت می شوم-صیدنظرلطفے (صابر)...
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره ز دل تو می دونم هیچ کس خبر نداره غصه نخور مسافر رفتیم تو ماه اسفندبهار تو بر می گردی چیزی نمونده بخند...
برایت مهربانی کاشته دل!صفای همزبانی کاشته دل!بخند از نای احساسِ وجودت؛چرا که شادِمانی کاشته دل!شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس....
ای دل آشوب! دل آزرده! بخند! بین این مردم افسرده بخند! زندگی جنگ عجیبی ست و سختتیر هم قلبت اگر خورده بخند! دست های کج تقدیر اگردلخوشی های تو را برده بخند! آرزو کن! به خوشی قصه بساز!خیر باشد و برآورده! بخند! می رسد باز به باران و بهار بغض هر غنچه ی پژمرده بخند! ◽شاعر: سیامک عشقعلی...
نپوشان به خودت پیرآهن غم رها کن ای دل من دامن غمبخند و اینچنین باش و همیشهرفیق شادی باش و دشمن غم...
بتاب ای خوبِ من امروزبتابچون آفتابی گرمکه بی تو سرد و بی جان و پریشان، خاطرم این دَمو خانه خالی و دلگیرو بی اندازه غرقِ غمکه قلبم می زند پَر در فرازِ آسمانِ بودنت اینکبخندای خوبِ من امروزکه لبخند تو و احساسِ شیرینتبرای زخمِ دلتنگیِ من مرهمتو را من دوست میدارمهزاران بارهزاران بار می گویم-بادصبا...
بخندتا این انحنای بی همتابهانه ای دستم بدهدکه هر شب زندگی رادوست داشته باشم......
این چهره پر غصه و غم چیست؟بخند هر چند جهان شوخی تلخیست بخند مانند بهار عمر ما کوتاهست این عمر زیاد باوفا نیست،بخند...
زیباترین هدیه خدارفیق قشنگممیدونم دغدغه ها زیادهمشکلات فراوونهاما تو بخند چون تا حالا کسی با غصه خوردن و حال بدی به جایی نرسیدهمن درکت میکنمببین عزیز من تا زمانی که حال خودت خوب نباشه نمیتونی برنامه هاتو با آرامش و خیال آسوده به سرانجام برسونیرفیقم تو لیاقت تموم آرامش و حال خوبی که همیشه برای دیگران آرزومندی رو داریبیشتر مراقب خودت باشدوستت دارم...
گاهى میان چند خبرچین به من بخند دامن بزن به شایعه ى با تو بودنم...
دخترکه باشی مدام دلت میلرزد بغضت همیشه به راه دخترکه باشی باکوچک ترین حرف اشکت سرازیرمیشهدخترکه باشی میشی عزیزدل مادردخترکه باشی احساسی ترین موجودجهانیدخترکه باشی بایک فریادکوچک میشکنیدختر که باشی دلت زودمیگیرهدخترباش دخترونه نازکن دخترونه فکرکن دخترونه زندگی کن فقط بخندبیخیال دنیا جهان باخنده ی توزیباست...
تنها دلم خوش است که گفتند تو دلخوشی ، محتاج خنده های توام بیشتر بخند ای سوژه غزلهای من ، مشتاق شعر های منی ؟ هر روز و شب بخند ....
هروقت حس کردیحالت میزون نیستخودت به دادش برس،یه قهوه تو یه کافه دنجخودت رو مهمون کنبه خودت حرفای قشنگ بزن.حواست باشه این وسط هایه دل هست که تو صاحبشی،نذار فکر کنه فراموشش کردیبخند، خنده هات قشنگن....فائزه حیدری...
از هرده خانومی که به مرکز مشاوره مراجعه می کنندنه نفر دچار غمباد و بغض ِ درونی هستند... و اگر کمی سربه سرشون بذارید چشم هاشون پر از اشک می شود!از هر ده خانوم، هفت نفر عصبانی هستند و آماده ی پرخاشگری!از هر ده خانوم، پنج نفر عفونت ِ ناحیه لگنی / مجاری اداری دارند!از هر ده خانوم، سه نفر کیست ِ تخمدان، رحم یا سینه دارند!غمباد...غم هایی ست که روی هم انباشته می شود! بادی در بدن بوجود می آورد که از نظر طب چینی می تواند چرخه ی انرژی ِ بدن ...
خودت باش؛خودِ خودتبرای دوست داشته شدن،نیازی به تظاهرنیست،وقتی خودت باشی دوستداشتنی تری،خواستنی تری!خودت باشدر وزش باد خودت را رها کنفریاد بکشبخندگیسوانت را به رقصِ باد بسپارزیر شکوفه های گیلاسقدم بزنآواز بخوانرویاپردازی کن!همان باش که هستینقاب بر چهره نزن،سفسطه نکنغرورِ بیجا محبوبت نمی کند!وقتی شیطنت می کنی و چشمانت می خنددو خودِ خودت هستیدوست داشتنی تری اشتباه نکن!همه سادگی را بیشتر دوست دارندعشق در سادگی ...
بخاطر خدا بخند! تویی که دلت پاییز است، دستانت تابستان، و چشم هایت همیشه زمستان. بخاطر خدا بخند. بار دیگر زمزمه کن، و باور داشته باش، که هیچ چیز در این زندگی ماندنی نیست. حتی اگر دلت پاییز باشد، دوباره بهار می آید …...
بخند جانم !بگذار باز شود تک به تک چین های پیشانی امبگذار زمان با لبخندت ما را به هر کجای جغرافیای عشق که میخواهد ببرد !بگذار خنده هایت زیباترین منحنی هندسی جهان را رسم کندآخر میدانی ؟!تو که میخندی تمام دردها فراموش میشوندو این زیباترین آلزایمر دنیاست !مژگان_بختیاری (پرتو)...
یک حبه بخند تا تمام من در تو حل شود...
کولاک میکند زیبای من تبسم توفقط برای من بخند......
سر ذوق آمدم از خنده ی تو،باز بخند بی تفاوت به جهان باش و فقط ناز بخند...
توفقط بخند می پیچم نسخه ی دوست داشتنت را...
حضرت مولانا یه نصیحت خوب میکنه،میگه که:یک دو روزک جهد کن، باقی بخند!...
آنی که ز صبح خنده بر لب دارد بر قلب کسان بذر محبت کاردهر روز بخند و شاد باش ای دوست بگذار جهان بر تو محبت آرد...
دخترک قشنگم سطر به سطر این خط خطی هارا برای تو مینویسم تویی که احتمالا تمام جان من باشی، دخترم ریاضی و جبرو شیمی بخوان اما ادبیات و موسیقی را بیشتر، عروسک هایت را محکم بغل بگیر اما آرزوهایت را محکم تر! نازنینم نکند امیدت را میان شلوغی این دنیا جابگذاری، باور کن سردترین زمستان ها هم به بهار رسیده اند، فرشته ی کوچک مادر نکند فراموش کنی عاشق شوی و عاشقی کنی...راستی گفته بودم وقتی دامن صورتی گلدارت را تن میکنی چقدر دلبر میشوی؟ یا وقتی گل سر آبی رنگ...
تو بخند تا دگران کور شوند از حالت...
بخند جان من زیرا خنده ی تو، در پس نامرادی های زمانهتنها کورسوی امید من است.....
بخند که جوانه کنم،ریشه بدهم،سبز شوم!...
هروقت حس کردی حالت میزون نیستخودت ب دادش برس؛ یه چایی خودت رو مهمون کن، به خودت حرفای قشنگ بزن.حواست باشه این وسط مسطا یه دل هست که تو صاحبشی، نذار فکرکنه فراموشش کردیبخند، خنده هات قشنگن لذت ببر از زندگی......
حداقل تو بخندشاید روزگار از رو برود و رنگ خوشبختی را به زندگی برگرداند ....
تو را به جان سینه سرخ های بهاری بخندکه شیرینی هجوم تلخ اندوهم، یک هبه لبخند توست......
همیشه خوش باش و بخند و بچگی کن خوش گذرونی اصلا ربطی به سن ندارهبرگرد به دورانِ کودکیت...برو و با ذوق و شوق واسه خودت آبنبات رنگی بخر و با همون حسِ بچگانه بخورش...سرسره و تاب سوار شوبلند و از ته دل قهقهه بزن و دل زنده باشنزار سنِت و مشغله هات تو رو دور کنه از خوشی های روزگار اگه میخوای دلت جوون بمونه...مثلِ یک کودک باش ...مثلِ یک کودک بخور...مثلِ یک کودک بازی کن...آخرش قراره هممون این دنیا رو...با همه جزئیاتش بزاریم و بریم...پس اونطور که...
چه اهمیتی داره ...چه اهمیتی داره به جای غذای شیک رستورانفلافل بخوریچه اهمیتی داره ...به جای بنز و فراری، موتور سوارشیچه اهمیتی داره ...به جای طلا بدل دستت کنیچه اهمیتی داره... گوشیت آیفون باشه یایه گوشی معمولی که کارت رو راه بندازهچه اهمیتی داره... خونت کجای شهر باشه چند متر کوچکتر یا بزرگتر باشهانقدر خودتو درگیر تجملات نکنچه اهمیتی داره ...لباست خیس بشه شد که شدزیر بارون قدم بزن، از ته دل بخند، لباسای رنگی بپوش، روی لبه ی جدول ...
یک روزی که دور نیست به عقب باز خواهم گشت...تمام اشک ها و لبخند های گاه و بی گاه مانند یک تئوری از مقابل چشمانم می گذرد!آن لحظہ است که یک آه عمیق از درون سینه ام عبور می کند و در آغوش هوا حل می شود.لبخندی که به وعده های دورغین، لبانم را زینت داد و اشک هایی که رد حرارت شان گونه هایم را ملتهب ساخت؛ شاید هیچ کدام نباید به مهمانی وجودم می آمدند، باید بی دلیل لبخند را به سرخی لبانم و شور و شعف را به مهتاب چشمانم هدیه می دادم!ولی حسرت گذشته، پیر...
بَعضیآ اونقَدر قَشنگ میخندنکه آدَم دلش میخواد بِهِشون بگه "تو" فَقَط بِخَند.. :) ...