می دانم شام های زیادی در پیش است میدانم داغ های زیادی خاموش است می دانم رودها و صداها خشکیده است می دانم، برف های گرانی باریده است اما… صبح های عجیب و رودهای غریب و آفتاب نجیبی در راه است می دانم می دانم... برشی از ترانه