سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بارون و اسفند و خنکی ملس هوا.....دستمو از پنجره میارم بیرون و باد منو با خودش میبره.این روزها حسم به دنیا عوض شده و انگار همه چیز سر جای خودش قرار گرفته, باید همه چیز شکل خوشبختی باشه غیر از این نمیشه !...
صبح یعنی صدای پرندگان در کتری و گرمی نان تازه در کنار کوه برفی پنیر .چقدر این روزها میتونه زیبا باشه و شلوغ و شاد...