پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گفتی: «برو!» آدم مگر جان خودش را می گذارد می رود؟معشوقه را در غصه ها یک مرد تنها می گذارد می رود؟بگذار تا مَردم بگویند: «آهنم»، یا اینکه من اهریمنماما به پای عشق تو بی «تا» ترین بودن منمزیبا ترین! دوشیزه ی غمگین من! معشوق خوش آئین من!دردت به جانم نام تو ورد زبان مرغک آمین من!معنای خوبی ... ای دقیقا «هیچ» بعد از کسر خوبی. خوب باش!با عشق خود تا به ابد جای دلم رمّانی مرغوب باش!باهوش مغرور حیا پیشه! زن آهنگین!... ظرافت نوع من!...