پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ختنه سورون داداشم بود به من اون تیکه بریده رو دادند که بندازم جلوی گربه ،گربه وسط حیاط بود اجاق قرمه سبزی اونور حیاط پرتاب کردم افتاد تو دیگ خورشت خاله ام که سر اجاق پشتش به من بود گفت چی بود گفتم هیچیتازه سر شام شوهرعمه ام خیلی هم خوشش اومد گفت چقدر گوشتش تازه ست از کجا گرفتید...