در آینه ی هستی من صدایم به سکوت آمد و بر باد نشست بادِ بیچشم، مرا برد و به فریاد نشست این منم ـ باز همان داغِ زمینخوردهی پیر که به تعبیرِ غلط، در دلِ ایجاد نشست نه خدایی، نه منی، نه تو و نه هیچ کسی فقط اندیشهی محضیست...