این روزها که می گذرد هر روز در انتظار آمدنت هستم! اما با من بگو که آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم؟
جمعه بانوی سپید پوشی است که دلش بی نصیب از پناه چترها خیس خیس می رقصد در انتظار آمدنت گمان کنم بازار بیقراری هایش گرم گرم است