شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
داد معشوقه به عاشق پیغامکه کند مادر تو با من جنگ هر کجا بیندم از دور کندچهره پر چین و جبین پر آژنگ با نگاه غضب آلود زندبر دل نازک من تیر خدنگ از در خانه مرا طرد کندهمچو سنگ از دهن قلما سنگ مادر سنگ دلت تا زنده ستشهد در کام من و تست شرنگ نشوم یک دل و یک رنگ تراتا نسازی دل او از خون رنگ گر تو خواهی به وصالم برسیباید این ساعت بی خوف و درنگ روی و سینه تنگش بدریدل برون آری از آن سینه تنگ گرم و خونین به م...