ای دلا عاشقیت کشت مرا در همه حال سر نکن عُمر به پای دَرختی که دهد میوه کال شرم بادا که دیوانه و مجنون شدی از سرشوق بی خود از خود شدی از چه کنی این همه ذوق هرکس که تو چشم گشود، نِی که کس است گل نیست که...