
دلنوشته هایی دلی بدون هیچ مخاطب خاص
جسم انسان متعلق به خاک است ولی اسمش هرگز
سالها رفته ای اما،چشم من درپی توست
نی نی چشم من اِنگار، پِی گهواره توست
من شکارِ ،چَشم آهوی تو بودم معشوق
قلب بی طاقتم هرروز، دَرپی خانه ی توست
من زِ دَرد غَم هِجران تو آلوده و مست
قلب آتش زَده ی من، پِی میخانه ی توست
مُردم و...
یه بغل مِهمانم کن، بخدا وقتی نیست
زندگی کردن ما، آه در بندی نیست
یه بغل مهمانم کن،دِلخوری، که باشی
شاید آرام تواَم، شاید مَرحم باشی
یه بغل مهمانم کن،خواستی مُشت بِکوب
شاید دَردم گیرد، شاید راضی باشی
یه بغل مهمانم کن نگرانی،خوب به دَرَک
شاید لازم باشم، شاید جانان...
ما از جان هم چه میخواستیم .....
کلمه درآماتیک پانتومیم دوستت دارم را هم با اَدا بازی حدس نزدیم
راستی اسکار احمقانه ای از مجسمه آدم و هوا ارزش زمینی شدن را داشت!
ما بی گمان محصول جنگ های ممنوعه در میان آلزایمر خاموشی بودیم..
تو میدانی ماچرا آلبوم خاطرات...
من مُسکنام تمومه، قصه بازم ناتمومه
چند تا عکس پاره پاره، هنوز اینجا پیش رومه
من یه تبعیدی خسته، که پرو بالم شکسته
همه ی دار وندارم، شده این قلب شکسته
چرا آروم نمیگیرم ،مثل هر آدم عادی
من یه بی منطق رَدی، شدم کارام غیرعادی
تو چرا تموم نمیشی،...
من ملودی چشمانت را بلد شدم 🎼
ضرب تند قلبم از مسیری که عطر تو عبور کرده بی اختیار گذر میکند...
من و دلتنگی عادت کرده ایم،
به عوام فریبی گمراه کننده انتظار؛
دریای پُرتلاطم های کاریزما آخرین
اَشک های دلواپسی ...
همانند شن زارهای ترک خورده ابریِ غروب ریسه...
سادگی بَسه ،که عاشق تو بودم
منی که، دِلواپسم ،گاهی حَسودم
عَطر تو، اَلکل شده بویی نداره
رفتنت خاکسترِ ،این ته سیگاره
بدون با رفتنت، حِسِت رو کُشتم
خاطرات خوبتم ،با تو سوزوندم
نه دیگه ،چشمای تو، واسم قشنگ نیست
نه دیگه، قلبم واسه، اون روزا تنگ نیست
من دیگه...
من به دِل ،گاه به دلِخواه خودم مشغولم
گاه غرقم زِخیال،گاه به آلام خودم مَسرورم
نه به کس طعنه بی مهری و نه زَخم زَنم
گر گزندی نزنند، دَرپس افکار خودم بُهلولم
عاشقِ،موج سحر گاهیُ، دریا، و نم بارانم
گاه گاهی، به غزل خوانی خود پرشورم
با هوای نم بارانی...
پاییز برای تو متولد شد 🍁🍁
برگها به تجلی آمدنت به جشن نشستند🍁
لاجوردی زمین و جویبار جاری، به شریان های قلبت دل میداد🍁
نمیدانم چه ساعتی اما یقین دارم🍁
که مهر ماه بود و من زادروزت را از هزاران روزنامه منتشر شده خواندم🍁
عشق عجب یادگاری خوش خطی است،...
واسم لالایی عشقه،
تو که باشی کنار من
سرم رو شونه هات باشه،
نشی باز بی خیال من
چه حسی مثل آغوشی،
منو هر روز میپوشی
هوام بوی تو رو داره،
نمیخوام لحظه ی دور شی
چه با تو حال من خوبه،
نفس هام کوک و میزونه
یه دیوونه شدم...
از دیروزی که گذشت و فردایی که می آید
مرا یک دوست داشتن کافی است ...
مرا یک آغوش
مرایک بوسه
مرا یک گریه
مرایک لبخند
مرا یک رویا
مرا یک نامه
نامه ای با مضمون عشق
گل سرخی میان دفتر
تمبری از سلحشوری یک عاشق
شادی !
مرا یک...
واژه های متارکه کرده را ،
در بیوه خانه ی ،کدامین شعر بِگُنجانم
بلورهای کریستالی نُت را،
بر سر کدامین نُت گیتار
فِرِت اول را ، یک پرده بالاتراز دلتنگی میگیرم
شاید فرت های دیگر، خود آرام آرام به تکاپوی یافتن عصر بارانی باشد.
کوک های کم طاقت فریادهای خاموش......
گرگها گله دَریدند، از شیر شکایت کردند
قصه ،از مَکاری روباه حکایت کردند
دیگری باز به دَندان گرفت، با خودبُرد
باز از نادانی این گاو ،روایت کردند
سگ گله اَمان داد، تا که گرگان بِدَرَند
باز از چوپان دروغگو، نَقل و صحبت کردند
گر خَران شِیهه کشیدند ،به جای اَسبان...
آه بی حاصل من،
گندم زار را به آتش مَکش
روزهای رفته به تسخیر تو نیست
بیهوده از بهار، صبح رستاخیز راطلب نکن... آسمان هربار که می بارد ،کیمیا بخش زمین وخورشید هر با که طلوع می کند انعکاس روشنی نیست...
ماموریت روز از اِبتدای خلقت، فریب دادن غروب به...
من بی حرف،از چَشم و نگاه عاشق شده ام
با رویای تو ،درخواب مست و شاعر شده ام
جاگذاشتم، حَواسی که به صَد منظره بود
درمیان فِر گیسوی سیاه ،موج ساحل شده ام
سورُ ساتی به دلم ،از عَطشت برپاشد
چشم در چشم قمر، ماه کامل شده ام
پای کوبید...
دلتنگی هایم سریز شده از برکه چشمانم
به تعداد برگهای پاییز سکوت کردم و به بلندی یلدا فال حافظ گرفتم
میدانی بعد از سَفَرت، فقط یک تکه از میم مرد و یک رَد خون به جا مانده
ته ماندگی آرزوی آغوش ،و دلگرمی تکرار بویت سرگردان در میان خیالاتم پرسه...
ترنم بهار، کوچه باغ را دلبرانه می خواند
آرامش خیال،
از ناودانی خانه چکه می کند
زیبایی شکوفه،
عطر سیب می دهد
خاطرات رویایی،
ساده از تونل خیال گذرمی کند
دریاچه به کوچ پرندگان صبح بخیر میگوید
بید مجنون، موهای پریشان در باد را
شانه می زند
آسمان پاره پاره...
بیا تا همراه باران، تفسیر کنیم ،
عشق چند شنبه اتفاق افتاد.
تراژدی آسمان ابری،
سناریوی نوشته شده دیوارها
چکه های باران،
سمفونی آغوش داشت.
چتر دونفره زیر باران ،
چشمان مشتاقم مرا گمراه میکرد.
لبخندهایت همانند معجونی برای دلوابستگی بود .
تانگوهای شبانه وملودی شکسته پرکاشن،
بی اختیار ما...
دِلتنگ تو بودم ،که اَز راه رِسیدی
لَبخند زنان ،جان به دَر آورده ،رَمیدی
با هَرگُذر از منزل دیوانه یِ این دل
عاشق دِل دیوانه، به پَرواز کِشیدی
با موی پَریشان شده دَر باد چه کردی
با سُرمه چشمت ،حکم دیوار کِشیدی
اَز نَسل کُدامین صَده اَز عَصر جهانی
بی...
تارُ پودم همه عشقست، چشم من راوی عشقست
دل به دریا زده ی من، مقصدش ساحل عشقست
بوی تن پوش بهارست، مُشک سارم همه عشقست
پرسه در عالم مستی، گُل گسارم همه عشقست
ساده اندیشمُ وآرام،چون که دَردم تب عشقست
دل دیوانه چه خواهد ،در سَرَش آتش عشقست
مثل باران...
زیبای من
سناریوی فراق زیبا نبود.....
سپید و شکسته به رُخسارم نشست
دلخوشی ها را ،طوفان غمت به صخره ها کوبید وپارو شکسته به گل نشست
میدانی زیبا....
بعد از تو
رهگذر ها به شانه ام نمی زدند
کلبه انتظار عطر کهنه دلتنگی گرفته
خودکارم کاغذها را بی اختیار خط...
تو گوشه دِنج هر کلامی
که عطر و بوی عشق میدهی
تو همان شعر باران خورده ،
با نَم ذرات اَشک را می مانی
که در کلام جاری شدی
چه زیباست صدایت زدن، وجانم گُفتنت
تو لَمس دِل اَنگیزی
برای لَم دادن ،شانه های یک عصر پاییزی
اَز پَس کوچه...
عشق آمد بی هیچ، به تاراجم برد
زلفی پریشان کردهُ ،ایمانم برد
سنگی به در خانه ی ویرانم زد
سرمست نشده،جانمُ جانانم برد
گیج از غم فقدان، غمبارم کرد
آسان به در آمد،غزل خوانم برد
در کوچه تردید،چه آسان کشاند
گم کرد مسیر ،باز پریشانم برد
گاه لبخند به لب،...
میتوان عشق را رنگی کشید،در کنارش آدم سنگی کِشید
میتوان دریایی از احساس را، در کنار ساحل مانی کِشید
میتوان بااوج عشق پرواز کرد،بالها را بی گمان آبی کِشید
میتوان آغوش رادِلبازکرد مثل رود، دَستان راجاری کِشید
میتوان باران رابا هرعَطش جای یک اِستکان چایی کِشید
میتوان درکافه ای در...