آشوب درونش را نه کلمات می توانست بیان کند و نه فریادها...
دل به دل راه ندارد که به عینی دیدم دل من غرق در آشوب و لبش خندان بود
وُجُودَت تَسکینی ست بَرایِ قَلبِ پر از آشُوبَم ️️️