پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دل غارت شد به تماشای نگاهت...
خوش آن زمانکه نکویان کنند غارت شهرمرا تو گیری و گویی که این اسیر من است...
بی چاره دل که غارت عشقش به باد دادای دیده خون ببار که این فتنه کار توست...