متن نگاهت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نگاهت
مثلِ آفتابِ بهار، بر ستیغِ کوهی
یا که دشتِستانِ لاله یِ انبوهی
خوابِ ناز، تو چِشمِ بچه یِ آهویی
تُ کلامِت سِحر و تُ نِگات جادویی
و من دوباره جوانه بزنم...
در خاکِ نگاهت
که هر صبح، خورشید از آن سر برمیآورد
و پرندههای شوق،
بر شاخههای دلم
آواز برگشتنت را میخوانند...
کاش دستهای تو
فصلِ سرد تنهاییام را
گرم کنند
و لحظههام
چون شکوفههای نارنج،
لبریز از تو شوند...
بگذار در امتداد نامت
قدم بزنم...
چونان بهار،
شکوفا میشوم؛
وقتی که:
مهر،
میدرخشد،
در احساس نگاهت...
در هر تابش نگاهت گم می شوم
ای ماه، در آغوشِ تو آرام می شوم.
چون پرتوهای نورت در دل شب،
تمامِ دل تنگی هایم، در تو محو می شود.
در سکوتِ نگاهت، هزاران سخن،
تمامِ دنیای من، فقط تویی و من.
ای ماه، ای نورِ دل های بی قرار،...
تو همان تنگ بلوری که ب تمنای نگاهت
ماهی سرخ دلم می لرزد
آنقدر صاف و زلالی که
تبسم بزنی
رعشه ای بر دل و جانم افتد
نگاهت با نگاهم پیمان وفاداری بسته!
آهنگ کلام تو شهادت می دهد،
که چه بسیار مرا دوست داری.
شعر: دلسوز صابر
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
دست خودم نیست
که پوستِ نگاهم،
به نگاهت چسبیده
نمی توانم
نمی توانم
حتی یک پلک
از تو جدا شوم
«آرمان پرناک»
به تو که زل می زنم
از قاب بیرون می آیی
لبخندت را بر لبم می کشی
نگاه می کنی به پیراهنِ مضطربم
و با لحنی، عکسِ عقربه ها،
از نبضِ زندگی می گویی ...
«آرمان پرناک»
ببخش بر چشمم
کمی از
گرمای اقیانوسِ چشم هایت
تا نجات یابد
نهنگِ قرمزِ منجمدی...
«آرمان پرناک»
نبودنت را با هر رنگی
که فکرش را کنی
عاشقانه نقاشی کردم....
اما فقط به من بگو بودنت را
چگونه نقاشی کنم...؟ که تو در آن،
فقط در کنار من باشی اصلا مال من باشی....!
فقط در حال و هوای من باشی...
با نگاهت میخواهم زندگی کنم ...
بلکه لحظه...
وقتی تو هستی خودمو گم میکنم
یادم میره کجای زمان وایسادم
یادم میره اصن کی هستم
میشم یه دنیایی از شور ، انگاری دوتا بال دارم که تو آسمون چشات اوج میگیرم
خطای صورتم محو میشه ، پاهام از زمین کنده میشن ، تو خیالم به اسارت بازوهات درمیام و...
چشمانت را
به کدام بهار دوخته ای
که نگاهت یاس می پاشد