شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
اینجام،اینجام،اینجام...من اینجاممن اینجام ،حتی اگه بی پناهماینجا ته ماجراستمن اینجام ،در شلوغی و خشمبهم نگاه کن به چشمامبه دستانم...هر چه دارم اینجاست،لب هام،گریه هاممن اینجام،اینجام،اینجام...برشی از ترجمه ترانه فرانسوی Voilà...
به من سوئیتی در هتل ریتز بدهید، نمی خوامشجواهرات شَنِل نمی خواهمبه من لیموزین بدهید، با آن چه کنم؟به من پرسنل بدهید، با آنها چه کار کنم؟به من عمارتی در نوشاتل ببخشید، مال من نیست.به من برج ایفل بدهید، با آن چه کار کنم؟ من عشق، خوشی و حال خوب می خواهمپول شما مرا خوشبخت نمی کندمن می خواهم وقتی که جان می دهم دستم بر روی قلبم باشد.. .برشی از ترجمه ی ترانه ی فرانسوی...