بیا عهدی کنیم امروز روز اول دیدار اگر رفتیم، بی برگشت اگر ماندیم، بی منت...
یک خود آزاری زیباست که من تنهایم لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
از پنجره ی رو به خیابان اتاقت آنقدر که من خاطره دارم، تو نداری
مى نشینم چاى مى نوشم کنار پنجره بى کسى هاى خودم را دیده بانى می کنم
وصل تو اگر موجب عادت به تو باشد ترجیح من اینست که دلتنگ بمیرم