دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
بنظرم ما آدم ها از همانجایی قافیه زندگی را باختیم که از کنار چیزهای لذت بخش کوچک زندگی مان گذشتیم و چشمان مان به دنبال اتفاقات بزرگ زندگی گشت ، از خوشحالی های کوچک و نقلی زندگی گذشتیم و سرمان برنگشت تا بی نهایت ترین لذت های دنیا را در درونشان تجربه کنیم . به جایش پناه بردیم به خوشحالی های محال و بزرگی که میلیون ها نفر در روز طلب اش را دارند ، از همانجایی شروع به باختن کردیم که جزئیات زندگی را فراموش کردیم و دو دستی چسبیدیم به کلیات آن. از یا...
هم پنجره خانه تو باز بودهم پنجره خانه مناما چه فایدههمدیگر را نتوانستیم ببینیمرو به روی همتنها ماندیممثل دو درخت در زردی و بادما از درونپنجره هایمان رابه روی هم بسته بودیم !...