سوار اتوبوس شدم درست صندلی آخر پنجره ی نیمه باز هوای دلبرانه ی پاییزی همونجا گاهی بهترین جای دنیاست تا تو مچاله بشی در خودت و غرق در افکارت و دنبال واژه ای بگردی برای نوشتن... داشتم فکر میکردم که چقدر مرور بعَضی خاطرات اتفاق ها بعضی بودن ها رفتن...