متن جهانگیر بازگیر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جهانگیر بازگیر
پیری نه به سن است ونه سال ونه عصایی دردست...
پیری،اگرت نیست شوری به سروشوقی به دل ونگاری سرمست.
گفتی ازاین خانه دلگیرم روم
بین ایشان جانمی گیرم روم
رو ولی ردی نشانی جابنه
تاکه آید در پی نامت دلم
بی نشان رفتی چرا ردی نبود؟
تو برفتی مانده ام من با غمم
هرکه داردبی نشانی گم وگور
بی نشان روزی رود زین عالمم
من زاده اردیبهشتم
این نکته رااینجانوشتم
دراین جهان دادن عذابم
دادن ولی وعده بهشتم
دل پرزغم،لبخندتلخ
اینگونه گشته سرنوشتم
آبانیم فرزندپاییز
آن فصل زیبایی برگریز
هرقسمتم رنگی قشنگ بین
زیبایی خلقت رازمن بین
من دختری زاده تیرم
درنورخورشیدجان بگیرم
ازسوزوسرمایم نترسان
من آتشم هرگزنمیرم