جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
در شهادت امام جواد عبدست تیره شبی بامداد را کشتندسوار عرصه جنگ و جهاد را کشتندخبر دهید رضا را که یا امام غریبصفای پرتو جانت جواد را کشتتداز آسمان امامت ستاره ای افتادجوان ترین گهر اجتهاد را کشتندشرنگ شربت جام ستم مهیا بودچراغ روشنی از اعتماد را کشتتدهمینکه مردم نادان فریب را خوردندبه تیغ کین و عداوت سواد را کشتندبه وعده های پلیدیکه خامشان میکردامام و مرشد و پیر و مراد را کشتندهمان شبیکه رها شد بکوچه یاسمنی...
برگرد و از کوهِ غمم ، یک تیشه کم کنفرهاد ِ بی شیرین، نباید زنده باشد _صارمی...
اصلا تمام نامه ی اعمال ما درستشرط قبول،رویت مهر ولای توستمانند فرشهای حرم صحن قلب راباید زهرچه غیر شما خوب خوب شستآقا! به لطف حضرت زهرا نوشته استما را به پای حضرتتان دستی از نخستدارم کبوترانه به سمت تو می پرمیاری اگر کنند مرا بالهای سستباید تو را به جان جوادت قسم دهدیعنی که هشت زائرتان پیش نه گروست...