جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آرزوی دیرینه امتو تنها خواسته من از این دنیاییدلت آرام باشد وخاطرت آسودهمن نه برای گذشتن از تو توجیهی دارمنه برای دست رد زدن بر سینه خودم بهانه ایاما بی شمار دلایل استوار وبی نهایت عشق ابدیدر کوله بارم ریخته ام وبرای رسیدن به تو از دشوارترین راه هاخواهم گذشتهرگزعشق من راناتوان مشمار....
چند روزیست زاویه دید احساسم نسبت به اطرافیانت تغییر کرده.بی رو در بایستی بگویمبه آنها حسادت میکنمنه به مادرتکه غذای مورد علاقه ات را میپزدرخت هایت را میشوید،قد و بالایت را قربان میگویدو به سویت "وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ "فوت میکندنه به خواهرتکه سایه ی سرش هستی و دلتنگی هایش را شانهنه به آن دخترکان ترگل ورگل دور و برت که رسومات دلبری را از برندمن به ...به شانه موهایت و دست نوازشش بر سرتب...