بمیرو تا نبود هم نفس مزن نفسی که مرگ بهتر از این زندگی بود به بسی
اگر چه سوخته ام در بلای عشق بسی به عمر خود دل ازین سان نداده ام به کسی
ای بسا فتنه که از چشم تو در آفاق است تو چه کردی همه آن خانه برانداز کند