پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
شیرینی لبان تو ، فرهادی آورددلخواهی آن قدر که غمت ،شادی آوردجز عشق ِ دلنشین تو، کآرام جان ماست،دامی ندیده ایم که آزادی آورددل را خراب کرد و به گنج هنر رسیدعشق خرابکار تو آبادی آوردمقبول باد ، عذر کمند افکنان عشقچشم غزال ، رغبت صیّادی آوردگر عشق ورز و مست نمی خواهدم خدایباری، چرا جمال پریزادی آورد؟ای جان سراب نوش نگاهت، بگو دلمرو به کدام سوی در این وادی آورد؟کوه غمت به تیشه ی جان می کنَد دلمشیرینی لبان تو ، فر...