پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلم هوایِ شکفتن داردمرا ببوس و بهارانم کن...
بی تو زمستان می شود هر چارفصلِ سال ها با تو بهاران می شود پاییز و تابستانِ من...
شیرینی لبان تو ، فرهادی آورددلخواهی آن قدر که غمت ،شادی آوردجز عشق ِ دلنشین تو، کآرام جان ماست،دامی ندیده ایم که آزادی آورددل را خراب کرد و به گنج هنر رسیدعشق خرابکار تو آبادی آوردمقبول باد ، عذر کمند افکنان عشقچشم غزال ، رغبت صیّادی آوردگر عشق ورز و مست نمی خواهدم خدایباری، چرا جمال پریزادی آورد؟ای جان سراب نوش نگاهت، بگو دلمرو به کدام سوی در این وادی آورد؟کوه غمت به تیشه ی جان می کنَد دلمشیرینی لبان تو ، فر...
با یک دلِ غمگین به جهان شادی نیستتا یک ده ویران بود، آبادی نیستتا در همه ى جهان یکی زندان هستدر هیچ کجای عالم آزادی نیست"اسماعیل خویى"...
رها نمیکند این بغض، وگرنه می گفتمبا شما که عشق، چه می کند با آدم......