یه دختری بود توی کوچه ی ما... تهِ کوچه ی ما، خونه ی خسرو اینا یه جای دیگه ای بود، خیلی دور، ولی هر روز تو کوچه ی ما بود، اول فکر می کردم برای خاطرِ منه، بعدش کم کم فهمیدم عاشقِ دختره ست، اونقدر دوستش داشت که جرات نمی...