شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
ببخش که زبانم نچرخید بگویم دلتنگی امانم را بریده، که دوست داشتنت از عمیق ترین لایه های دلم برآمد، پرید توی گلوم و نتوانستم تحویلت دهم...من آدمِ دوست داشتن های پرسر و صدا نیستم...آرامم؛ ساکت؛ کمی خجالتی...این یادت باشد، آدم های آرام رازهای پرآشوب دارند و تو پرآشوب ترین رازِ منی؛ مَگوترینش...بی اجازه نفس میکشی، قدم میزنی، زندگی میکنی لا به لای تمام سکوت ها، نگاه ها و شعرهام... ...