سرشب گرفته اخمت و به صبح نمی گشایی چه کنم که آزمندی نکنی دمی سخایی تو چه کم شوی ز لبخند، تَرَکِ گوشه چشمت چه کنم که پر بگیرم تا بگویی آشنایی چه دلم کنی به خوناب چه دلم زنی به جرحت نازنین نی مسلمان تو به کفر مینمایی سر...