حکایت آزمان
عشقِ آزمان دختر همسایه بود ولی نتوانست از شَرگیری دست بردارد.
شَرّ مادرزاد.
تَرکِ سر می کرد، ترک دردسر نمی کرد.
قاتی می کرد، زنجیر پاره می کرد.
فلک و فردوس نمی توانست آرامش بکند؛
درگیری با نگهبان،خودزنی،برهم زدن دادگاه،حمله به قاضی.
فقط خودکارِ میرزا بنویس های جلوِ...