شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
صبر ڪن شب نرو هوا سرد استماهِ بھمنعجیب نامرد استاصلاً این نہ…ببین چہ دلگیرمبی تو در ڪنجِ خانہ می میرممی روی…… بی پناه می مانمبی تو بی تڪیہ گاه می مانماصلاً از فعلِ رفت بیزارملعنتی…بسڪہ دوستت دارم...