پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دستانم دستانت را لمس کردو با حضورتیک واژه دیگر به نام تکیه گاههم معنی توبه واژه نامه ، اضافه شد....
غیر از تکیه بر دیوار دیگر هیچ تکیه گاهی نیستنشستی گرچه پهلویم ولی از عشق نگاهی نیستامید زندگانی می شود دور چون تو نزدیکیمحبت های تو چون باد گاهی هست گاهی نیستتو مثل یک بیابانی من تشنه در پی آبمببار ای ابر باران خیز که از آب هیچ نشانی نیستغمت چون گله کفتاری که یورش کرده بر جانمکه قتل پیکر فرسوده ی من اشتباهی نیستبه جرم یک تفس با توست عمری ست که می میرمبه غیر از عاشقت بودن مرا دیگر گناهی نیستغزل گفتن بدون تو مرا رسوای ...
بیا شانه ها راتقسیم کنیم من تکیه به شانه تو وتو شانه به موی من نسرین حسینی...
زن هاوانمود میکنند ضعیفتر هستند،تا مرد احساس تکیه گاه بودن کند..ولی تازه بعد از رفتنشان میفهمی؛این تویی که تکیه داده بودی...!متن ناشناس...
دیوار؛دوست داشتنی ستوقتی برای پدربزرگ --تکیه گاه بود!...
دستهای مردانه ات ...تکیه گاه روزهای تنهایی ام شدمن آغوش آفتاب را ...با دستهای تو به آغوش کشیدمرعناابراهیمی فرد (رعناابرا)...
مردها هم ناز دارند....اگر زن بودن را بلد باشیباید نازش را بکشیسرش را بگذاری روی گل های دامنتبه دلش گوش کنی...مردی که تکیه گاه توست ،گاهی نیازمند تکیه دادن است......
هیچ درختی به خاطرپناه دادن به پرنده ها بی باروبرگ نشده است تکیه گاه باشیم مهربانی سخت نیست...
کسی باشدکه عرض شانه های پهن مردانه اش ناخداگاه شود ارامش وقرار دل بیقرارمانکسی که وقتی به چشمانش خیره می شویدلت قرص شود برای تمام نا آرامی هایپیش روی زندگی......
نگاهت تکیه گاهم بودخیالت جان پناهم بوددلت آرام جانم بوداین عشق آتشینم را تو فهمیدی؟نفهمیدی.....دعایم پشت راهت بوددل و جانم فدایت بودسرم رو به هوایت بودتمنای نگاه بیقرارم را توفهمیدی؟نفهمیدی....همه عمرم نثارت بودهمه جانم فدایت بودهمه عشقم نگاهت بودتو اینکه بودنت تنها پناهم بود،فهمیدی؟نفهمیدی...خدایا او تمامم بود...همه دار و ندارم بود...خودش صبر و قرارم بود...نمیدانست،نمیفهمید...تو فهمیدی؟نفهمیدی.......
از مردهرکول یا موجودی فرا زمینی نسازیم!مرد هم یک انسان استو در پشت چهره مردانه اشکودکی است که نیاز به نوازش داردهدیه را دوست دارددر سینه اش ، دلی داردکه تشنه محبت و توجه استبیایید باور کنیم که آنها همشیطانت را دوست دارنداز اینکه همیشه نقش تکیه گاه را داشته باشند خسته می شوندو گاه بشدت نیازمند تکیه گاه هستندانها هم گاه شانه ای می خواهندکه بدون قضاوت به راحتی گریه کنندو گاه دوستی که پیش او نقاب ها رادور بریزند و درددل ...
.تُ واسه دلم یه تکیه گاهِ نابی ... ️️️...
میان تمام آنهایی که نزدیکند اما دورنیستی اما نزدیک ترینی ..گاهی دلم کنج دنجی می خواهد وکمی سکوتتا بنشینم و داشتنت را قطره قطره یاد کنمکه چطور تمام قد تکیه گاه ویرانه های دلم بودیو من دخترکیکه رها از هر دردی روی ابر خیال باله می رقصید...... طوفان که شدگنگ و منگ به دنبالت بودماما تو خسته بودی و فرو ریختیو خود را به دستان باد سپردی ..نیستیندارمتاما هر روزدر گوش باد عاشقانه می خوانم ..نوازشش کنبپیچ در ...
آدم ها نیاز دارند ، لااقل به یک نفریک نفر که همه جوره بلدشان باشد ،کسی که اگر در مسیر دشوار زندگی خسته شدی ، صندلیت باشد !کسی که تمام عیار هوایت را داشته باشدو با هر بار دیدنش دلت پر از زندگی شود ؛که مثل نور خورشیدبه زندگی تاریک و پر از خستگیت بتابدآدم ها نیاز دارندبه فردی که مثال کوهی استوار باشدکه با خیال راحت به او تکیه کنندو بابت حضور اوفردایشان را دوست داشته باشند ...آدم ها به تکیه کردن نیاز دارنداگر تکیه گاهشان...
دلتنگی یعنی حال من .امروز مثل بچه ها بهانه گیر شدموقتی دیدم دختری شانه به شانه پدرش راه می رود...امروز مثل کودکی هایم به کنج اتاق پناه بردموقتی یادم آمد محکم ترین تکیه گاه زندگیم را ندارمامروز دلم خیلی بابا می خواست...
یه سری آدما تکیه گاه نیستن که هیچ؛پرتگاهن...
تکیه گاهم اگر تُ باشیبه تمام تلخی های دنیالبخند می زنم و غمی ندارممنحنی لبخندت هزار درد را درمان میکند آرامشبا تو معنا پیدا می کند ......
مرد بودن که به صدای بلند نیست!به دیکتاتور بودن در خانه نیست!مرد یعنی تکیه گاه شانه های زنانه ی من باشی؛یعنی اخلاق های بچه گانه ی خانه ی پدری ام را به جان بخرییا غذاهای سوخته و شوری را که برای اولین تجربه ی مان زیر یک سقف برایت درست میکنم با ولع میخوری که دلم نشکندیعنی لباسِ خستگی هایت را بیرون از خانه در میاوری و با تمامِ انرژی ات به خانه میایی…یعنی جمعه ها بگویی ناهار با من و تو استراحت کن…یعنی همیشه به جای غر زد...
مرد یعنی تکیه گاهی امن....یعنی بوسه ای از دوست داشتن ها،بدون شرم...
مرد یعنی تکیه گاه.. یعنی پشتوانه.. یعنی توی اوج عصبانیت وغصه هاش دلت به مهربونیش خوش باشه!...
مردها تشنه روز مرد نیستندمردها به یک روز قدردانی در سال نیازی ندارند، مرد آفریده شده تا تکیه گاه شود نه متکی باشد، مرد به این حساس نیست که کی و چی کادو می گیرد! فلانی برای شوهرش چه خریده؟ جوراب گرفته یا ساعت مچی طلا؟همین که تبسم را بر لب زنش ببیند، همین که لبخند را بر چهره دخترش ببیند،همین که سربلندی پسرش را ببیند، همین که خواهرش بتواند به او تکیه کند،همین که مادرش با او درد دل کند،همین که پدر پیرش جوانی خودش را در او ببیند،هم...
هیچ درختیبه خاطر پناه دادن به پرنده هابی بار و برگ نشده است...تکیه گاه باشیم ،مهربانی سخت نیست..!...
پدر یعنیمسئولیت،تکیه گاهیعنی هر چی غم و دغدغه و نگرانیهخودت به تنهایی به دوش بکشیو نگذاری آب تو دل خانواده تکون بخوره....
دیوار چین را بیخودی بزرگش کرده اندهیچ دیواری در دنیا مانند پدرتکیه گاهی محکم نیست......
پدر جانم دریا و کوه هم شما را یادم میاره چون دلتون یه دریاس و مثل کوه با عظمتیتولدتون مبارک تکیه گاه همیشگی من...
کاش بدونی برکت دعای تو تکیه گاه آرزوهای منهبی تو هر فصل کتاب عمر من به خزون زندگی رسیدنه پدرعزیزم روزت مبارک...
پدر ... یعنی کسی که وجودش تکیه گاه زندگی باشد، که دردش هم بگیرد اشک نریزد ، که امید خانه باشد، لبخندش شیرین ترین لبخند باشد، دستانش آرامش را به وجود آدم برگرداند ... پدر یعنی تکیه گاه، عشق، همراه، پشتیبان ... بابا تو بهترین بابای دنیا هستی ... دوستت دارم ...روزت مبارک...
پدر بزرگ مهربانم برایم دنیایی از محبتی همیشه تکیه گاه من و گره گشای مشکلاتم بودیخوبی هات قابل جبران نیست و تنها داشته من برای تو قلبی پر از عشقه تولدت مبارک بابا بزرگ مهربونم...
صبر ڪن شب نرو هوا سرد استماهِ بھمنعجیب نامرد استاصلاً این نہ…ببین چہ دلگیرمبی تو در ڪنجِ خانہ می میرممی روی…… بی پناه می مانمبی تو بی تڪیہ گاه می مانماصلاً از فعلِ رفت بیزارملعنتی…بسڪہ دوستت دارم...
بالشت خودم را ترجیح میدهم،چرا که شانه های امروزی مثل بالشت های مسافرخانه اند،خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند!...
نامش *برادر* استبعد از پدر محکم ترین تکیه گاه یک دخترآغوشش امن ترین جا برای پناه آوردنلبخندهایش،ناب ترین دلخوشی خواهرآری نامش برادر استاما گاهی...پدرانه میشود حامی یک خواهر!...
بی پناهی یعنیزیر آوار کسی بمانیکه قرار بودتکیه گاهت باشد…...
رفته بودم کلی راه دنبال یه سرپناه تو اومدی و شدی برای من تکیه گاهپرت و هواییت شدم اونی که خواستی شدمعاشقتم زندگی دادی کسی که باس بدی .......
آتش است و در دل پاییز بر پا می شوداین جهان گرم از وجود آذری ها می شوداهل آذر ماه یعنی دوست یعنی تکیه گاهدر کنارش روی هر لب خنده پیدا می شود...
مرد بودن قانون داردالکی نیستباید محکم باشیباید باتمام توانت تکیه گاه شویباید درد دل بشنویآرامش ببخشیباید بغض هایت را بخوریباید سنگین باشیباید پدری کنی...
تو تکیه گاهمی...
آدمهایی که خودشون تو زندگی همیشه تکیه گاه بودنوقتی مشکلی دارن تنهایی رو بیشتر دوست دارن،چون عادت به تکیه کردن ندارن!...
رو آیه های بارونی نوشتم بسته به تو جونم و سرنوشتمتو مظهر تحملی تو ماهیعشق منی برام تو تکیه گاهی...
کاش یکی بود تو بغلش گریه میکردم دردودل میکردم وجودش ارامش بخشم بود میشد یه تکیه گاه محکم...
عشق چیست؟ جز آنکه زن همدمی باشد برای مرد، و مرد تکیه گاهی برای زن؟ یعنی فهم و اجرای این نیم خط آنقدر سخت است که همه تنهایند؟...
هرگز نمیدونیچقدر محکم و قوی هستی؛تا روزی که تکیه گاه یه نفر باشی......