متن عباس رئیسی(باران)
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عباس رئیسی(باران)
شب میشوددل دلدار میخواهد چرا؟
شب میشود صبح دل یارمیخواهد چرا؟
دل درکجا یابد تورا .برگو به من عشق ،بازارمیخواهد چرا؟
محرم آمده یارب عجب غوغاست واویلا
برای شاه خوبان تعزیت برپاست واویلا
برای یا حسین گفتن نیازی بر هیاهو نیست
ببین درخانه دلها عزا برپاست واویلا
دلا تا میتوانی مهربان باش
زدل همراه ویارمردمان باش
زحقدوکینه و افکار منفی
نما خودراخلاص و شادمان باش
روز وشب بخیر غلامعباس رئیسی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
علی در هر دوعالم بی نظیر است🌹
علی هم سید و سالار امیر است🌹
تو شادی کن تو شادی کن تو شادی🌹
که این عیدست و این عید غدیراست🌹
🌹عیدتان مبارک🌹
غلامعباس رئیسی
محرم ماه آزادی انسانست
محرم ماه عشق و ماه ایثار است
محرم ماه خون دادن براه حق
محرم وعده دیدار یزدانست
بیاموزازحسین آموزگاردین
سکوتت درقبال ظلم خودش جنگی نمایانست
شبست و دل هوای یار دارد
هوای دیدن دلدار دارد
شبست و دلبرم در پیچ و تاب است
برای دیدنم در اظطرابست
شبست و دلبر من ناز دارد
هزاران عشوه دردل راز دارد
شبست و چشم یارم در خماریست
شبست و وقت وصل و عشقبازیست
چکنم گرکه توراباز سلامی نکنم🌹
چکنم گرکه تورا خوش به کلامی نکنم🌹
پس تو بشنو زمن غمزده اینبار سلام
ندهی گر توجوابی به سلامم چکنم🌹
ما که از دوری یاران ضررها دیدیم
ندهی گر تو جوابی به پیامم چکنم🌹
دلا تا کی بفکر نان و آبی
دلا تا کی بدنبال سرابی
دلا تا کی بنالی از زمانه
چرا ریزی تو اشکهای شبانه
چرا از غصه بی تابت ببینم
چرا مانند مهتابت نبینم
دلا تاکی کشی بار مصیبت
چرااندوه وغم گرددنصیبت
بیا و عقده ها ازدل تو واکن
بیا و...
آمده میلاد رضا یاغریب الغربا
کن نظر بر فقرا یا غریب الغربا
با دلی زارو غمین خواسته ملت همین
ده نجات از کرونا یا غریب الغربا
همگی دست به دعا یا غریب الغربا
کن تو نابود کرونا یا غریب الغربا
یا غریب الغربا یا غریب الغربا
یاد اون زمان جنگ و یاد ماشه و تفنگ
یاد وقتی ماکشی با جون ودل کلندنگ
یاد وقتی که ماخوند دعای کمیل تو سنگرون
وقت حمله لووو همه شبو واختده جون
به شوخی به هم ماگفته که نور بالا ازدی
چه بودن باالتماس دل به دریا ازدی
یاد یقلبی و...
گویندهمه که دیدن یار خوشست
بهترزهمه لحظه دیدار خوشست
شیرینترازین عیش چه باشد توبگو
گویم مرا یاد رخ یار خوششت
گفتی که زمن خسته شوی گفتم خیر
گفتی که زمن دل ببری گفتم خیر
گفتم که بیا تا که شویم یار
گفتی که شوم یاورت ای یارولی خیر
گفتم دلم از عشق تو ریش است
گفتی که شوم مرحم اسرار ولی خیر
گفتم که بیا تا که تورا سیر ببینم...
میان عاشق و معشوق رمزیست
چه میدانی رموز دلبری را
بگو تا خیل مشتاقان بیایند
ببینند آن همه افسونگری را
که لیلی بهر مجنون ناز دارد
چه شد آن دلبرو دلدادگی را
تقدیم به همسر عزیزم همسرم ای مهربان دلدارمن
همسرم ای یارو ای غمخوار من
چون تو گشتی چلچراغ خانه ام
شمع جمع گشتی و من هم همچنان پروانه ام
شمع میگوید سخن از عشق و از اعجاز آن
بال پروانه بسوزد زین همه شرح وبیان
ای همه هستی و ای...
أنکه با عشقش تورا درجسم و جانش پرورید اومادراست
آنکه شب را تاسحر روز را به شب با تورسانید مادراست
اوتورا بیش از خودش خواهد ازینرو شک مکن
اینکه میگویند بهشت هم زیر پای مادراست
تقدیم به همه مادران خصوصا مادر خودم
ناله خیزد زدلم گاهی و آهی گاهی
چون زخاطر گذرد یاد نگاهی گاهی