پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خرسند بودبه سردخانه که می بردیمشاز خانه ی سردماندیگر نمی لرزیددر دهان نیمه بازشته مانده ی فریادی می درخشیدو هنوزسوختگی سینه اش را پنهان می کردپدرم مرده بود...