چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
گفتم بی تو این عشق سامان نداردباز آی بودن که تاوان نداردگفتم ای بهارم کنام باز آیپاییز ماتم این عشق پایان نداردرفتی کجا گشتی کجا بندرت کوحسرتت سخت است آسان نداردر دل خزان گذر دارد این عشقبیا که دل تاب طوفان نداردگفتی خیال ز من دگر از سر رها کنبی وفا دلم همنشین جز باران ندارچه بی کران دورم ازت ای یارممی دانی؟ ماهی جز آب آرام نداردرسوایم صدا مکن ای دل شیدا شده اممفتونی جز تو دشمن وجز او جانان نداردعلی غض...