متن حسرت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت
ما پیر بودیم، در دلِ کارهای بیپایان
پیرِ یک جانشینی، غمها و بیخبران
پیرِ شادی نکردن، بیوقفه در سفر
و در سکوتِ شبها، در دلِ خود خزان
ما بیزمانی پیر بودیم، نه با سالها
که در راهِ بیپایانِ کار گم کردهایم جوان
فرصت نداشتیم حتی بایستیم و فریاد زنیم
در...
بی تو آینهی چشمانم،
بغضِ سکوت را،
مات میکند...
بی تو سبزدشتِ وجودم،
پر از بهانه میشود...
بی تو صحرای دلم،
خونبار است،
از نمِ چشمانم...
نه...
بی تو،
بهار هم،
اینجا،
نمیخندد!
❉᭄͜͡بهار عمرم بے تو خزاט گشت …
༺ با و؋ـا زیاב בیـבم
اما هیچ کس ماבر نبوב
╰⊱♥⊱╮ღ꧁ چشماט آبے تو בریاے من است
خیرـہ شو بـہ من آرزوے غرق شـבט בارم..
مثل قاصدک ،
که در گیر باد است
مثل بادباکی که در هوا معلق مانده
یا.....
مثل یک راز که در گوش دیوار است
هجرت از چشمان
تو کوچ می کند
با یه چشمک میبری، دین و ایمان مرا....
انتظارت چیست، مرا باز مسلمان دانی...
امشب که میان چشم من بارانیست...
آیا نم باران زده بر خاطر تو...
وقتی که زد به سینه ی من ماه دستِ رد
با چشم های غرق تمنّا گریستم
رفتنت
آغاز ویران شدن قلبی بود
که همیشه از هراس نبودنت می لرزید
بیا و فاصله را بردار
که من هرگز
لحظه های بی تو بودن را
نخواهم بخشید
عشق را ازباران باید آموخت وقتی دلتنگ می شود می آید
وقتی بغض می کند و دلش می گیرد باز می آید
وقتی دلش هوایت را می کند باز می اید
از ذره ذره گوارای وجودش میگزرد یک دنیا می بارد
چون میداند عشق تاوان دارد
و باران تاوان دوست...
در این هوای هیچکس
نبضم برگ خشکیده ای است
در دستان باد
با سینه ای
پر از نوحه های قدیمی
که تو را صدا می زند
گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست!