پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گفتی که به جز من به کسی دل نسپردی نفرین به سخن چین که برایم خبر آورد!...
شرح گیسوی تو را دیوانِ تشویشیم ما...
ابری ام ، چندانکه باران هم سبک بارم نکرد...
تفاوت من و تو هر چه بود، ثابت کردکه فرق عاشق و معشوق در وفاداری ست...
دین دارها در فکر گندم های ری بودند بی دینم اما دست کم یک جو شرف دارم ...
هرچه می خواست ز تنهایی خود کاست ولیتا توانسته به تنهایی ما افزوده است...
هر چشم فریبنده مرا یاد تو انداختهر گوشه ی این شهر سرابی ست مقدس...
به زنده بودنِ من نام زندگی مگذار...
ما عاشق توایم و پشیمان نمی شویمهر توبه نامه ای که نوشتیم پاره کن ...!_...
به پیشگاه خدایی به توبه آمده امکه ناصواب مرا هم ثواب می گیرد...
به زنده بودن من نام زندگی مگذارکه این غریب فقط رنجِ زندگانی برد...
تو مرا به خنده گفتیکه هنوز دوستم داریچه دروغ دلنشینیچه فریب آشکاری ......