پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هرصبح برای یک مرد غریبه آیت الکرسی می خوانم. بازدید فضای مجازی اش را چک می کنم؛ مبادا خواب مانده باشد و دیر به سرکار برسد.هربار عطر خورشت قیمه در خانه می پیچد به یاد همان غریبه می افتم. یادم مانده است آن غریبه هنگامی که غریبه نبود، چه علاقه ای به این غذا داشت. عکس های صفحه شخصی اش را دنبال می کنم. تار موهای سفیدش را می شمارم و قلبم به ازای هر یک تار سفید جدید به درد می آید. غصه ی گود شدن زیر چشم هایش را می خورم؛ دلشوره وعده های آم...