پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هیچوقت نمی خواستم بچه دار بشمهیچوقت غریزه ی مادری رو نداشتمو وقتایی که یکی از دوستام میخواست عکس بچه شو نشونم بدهبحثو عوض میکردماز حرفای مادرانه متنفر بودماز سایت های مادرانه،مسئولیت های مادرانه...و هر وقت به این فکر می کردم که جای بخیه روی شکمم می مونهاز استرس عرق می کردمتا وقتی دخترم آلیسیا به دنیا اومدذهنیتم ۱۸۰ درجه فرق کردفقط می خواستم با اون باشم،نگاش کنم و با بوس خفه ش کنم!و تمام شب اونو بغلم بگیرمدر ثانیه ای ،د...