متن مادرانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مادرانه
زندگی را زیبا می بینم هرگاه به بال شگفت انگیز پروانه ها خیره می شوم
زندگی را پر عشق می بینم هرگاه به اغوش پر مهر مادر می روم..
زندگی را رنگار رنگ می بینم هرگاه رنگین کمانی زیبا در اوج اسمان پدیدار می شود
زندگی را پر ارامش می...
➷➷➷➷➷ بگذار בر اغوشت ارام گیرم
ـבنج تر از اغوش تو مگر جایے هست
اغوشت ماـבر ،בرمان زخم هایم است
سـ؋ـت בر آغوشم بگیر ،زخم هایم مے سوزـב..
روز جهانی زن، روزی است برای تجلیل از شکوه، ایستادگی و حضور بیبدیل زنانی که با قلبی سرشار از عشق، جهان را روشنتر میکنند.
روز زن، یادآور تمامی زنانی است که در سکوت، صبورانه جنگیدند، در تاریکیها نور آفریدند و در سختترین روزها، ستون استقامت شدند.
از مادرانی که بیچشمداشت...
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
جوششِ مهرِ شگرفِ مادران ارزش نَماست
قیمتش خیلی زیاد است و، یقینا بی بهاست
دلم برای مادرانی که در اوج بدبختی نقاب خوشبختی دارند میسوزد..
برای مادرانی که در حسرت آغوش گرم ،در حسرت توجه در حسرت مسافرت هستند ،میسوزد..
او یک مادر است میخندد تا کام فرزندانش شیرین باشد
بار سنگین زندگی را بر دوشش حمل می کند کمرش خم می شود
ودر...
ذات مردانه داشتن مهم نه لباس مردانه پوشیدن..
لباس مردی را همه به تن دارند..
هستند مادرانی که مردانه کوله باری از غم خود را تنهایی ب دوش خود ،حمل می کنند..
لباس مردی را همه بر تن دارند
این متن یکی از اصل های مهم زندگیست
مرهم زخم ما فقط دعای مادر است.
دلت را بهاری کن دخترم
اسفند با دسته گلی ، زیبا پیشوازمان آمده است
باران پاییزی غم ها را شسته است
برف زمستانی دلها را سفید کرده است
بهار آمده است بخند مادر
دلت سبز شده و لپت قرمزست
بخند مادر ،بوی عطر غنچه ها پیچیده است..
غم رفته و...
پادشاه عالم هم باشی
اخر گدای دعای مادری…
زخم های بچه گی درمانش بوسه ی مادر بود
زخم های بزرگسالی درمانش دعای مادر است ..
دعایم کن مادر این زخم ها قلبم را ب درد آورده است ، بوسه هایت کار ساز نیست…
بچه که بودم زخمی میشد م ،درد می گرفت
مامان میگفت بزرگ میشی یادت میره
مامان بزرگ شدم ولی ارزوهای زخم های بچه گی را دارم این زخم های بزرگسالی درمان نداره،فقط درد داره
سلام بر مادرم ، به چشمان همیشه نگرانش
آریا ابراهیمی
دست های مادرم، کتابی هستند که هیچ نویسنده ای توان نوشتن شان را ندارد. هر خطی که بر آن نقش بسته، قصه ای از رنج و صبوری است از روزهایی که خنده های مرا خریدند و شب هایی که بی صدا گریستند
این دست ها، روزگاری شادابی گلبرگ داشتند، اما...
سلام بر مادرم
تنها پناه جانِ غمینم
آریا ابراهیمی
با دست های کوچکت دنیام و بزرگ تر کردی…
،،،،،پسرم
همه گفتن پسر یعنی غرور مادر
من گفتم پسر یعنی حال خوش مادر
مگه میشه اشکم و ببینه رو ب راهم نکنه ..