متن مادرانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مادرانه
روز جهانی زن، روزی است برای تجلیل از شکوه، ایستادگی و حضور بیبدیل زنانی که با قلبی سرشار از عشق، جهان را روشنتر میکنند.
روز زن، یادآور تمامی زنانی است که در سکوت، صبورانه جنگیدند، در تاریکیها نور آفریدند و در سختترین روزها، ستون استقامت شدند.
از مادرانی که بیچشمداشت...
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
جوششِ مهرِ شگرفِ مادران ارزش نَماست
قیمتش خیلی زیاد است و، یقینا بی بهاست
دلم برای مادرانی که در اوج بدبختی نقاب خوشبختی دارند میسوزد..
برای مادرانی که در حسرت آغوش گرم ،در حسرت توجه در حسرت مسافرت هستند ،میسوزد..
او یک مادر است میخندد تا کام فرزندانش شیرین باشد
بار سنگین زندگی را بر دوشش حمل می کند کمرش خم می شود
ودر...
ذات مردانه داشتن مهم نه لباس مردانه پوشیدن..
لباس مردی را همه به تن دارند..
هستند مادرانی که مردانه کوله باری از غم خود را تنهایی ب دوش خود ،حمل می کنند..
لباس مردی را همه بر تن دارند
این متن یکی از اصل های مهم زندگیست
مرهم زخم ما فقط دعای مادر است.
دلت را بهاری کن دخترم
اسفند با دسته گلی ، زیبا پیشوازمان آمده است
باران پاییزی غم ها را شسته است
برف زمستانی دلها را سفید کرده است
بهار آمده است بخند مادر
دلت سبز شده و لپت قرمزست
بخند مادر ،بوی عطر غنچه ها پیچیده است..
غم رفته و...
پادشاه عالم هم باشی
اخر گدای دعای مادری…
زخم های بچه گی درمانش بوسه ی مادر بود
زخم های بزرگسالی درمانش دعای مادر است ..
دعایم کن مادر این زخم ها قلبم را ب درد آورده است ، بوسه هایت کار ساز نیست…
بچه که بودم زخمی میشد م ،درد می گرفت
مامان میگفت بزرگ میشی یادت میره
مامان بزرگ شدم ولی ارزوهای زخم های بچه گی را دارم این زخم های بزرگسالی درمان نداره،فقط درد داره
سلام بر مادرم ، به چشمان همیشه نگرانش
آریا ابراهیمی
دست های مادرم، کتابی هستند که هیچ نویسنده ای توان نوشتن شان را ندارد. هر خطی که بر آن نقش بسته، قصه ای از رنج و صبوری است از روزهایی که خنده های مرا خریدند و شب هایی که بی صدا گریستند
این دست ها، روزگاری شادابی گلبرگ داشتند، اما...
سلام بر مادرم
تنها پناه جانِ غمینم
آریا ابراهیمی
با دست های کوچکت دنیام و بزرگ تر کردی…
،،،،،پسرم
همه گفتن پسر یعنی غرور مادر
من گفتم پسر یعنی حال خوش مادر
مگه میشه اشکم و ببینه رو ب راهم نکنه ..
گر به دنبالِ محبّت های نابی تو، بدان:
مهرِ مادر؛ یا پدر، خود، پرتوی مهرِ خداست!
ارزشِ دُردانه ی ناب و، سترگِ مهر را،
قدر می داند دلی که: در رگش، خوبی، رهاست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، برشی از یک غزل.
قبله م را گم کرده ام
مادرانه دعایم کن
اوایل اقامه ت به یادم باش
که سلام آخر دیر است
فراموشم کنی
به قنوت نرسیده شک نکن کار من تمام است!؟
✍️ رضا کهنسال آستانی
هم قصه و هم فَسانه مادر میگفت
هم از غمِ این زمانه مادر میگفت
در کودکی ام برای خوابی شیرین
لالا ئیِ عاشقانه مادر میگفت
《 عشق مادر》
وصالش صحن دل را بیقرار است
دلش مملوه از مهر و قرار است
کلامی را به شرح و وصف او نیست
چون او لطف و کمالی از هزار است
حریمش نام گل را پایدار است
چو با آیینه ها همواره یار است
سخن را آب و رنگ...