احوال من؟ در کنج دنج تنهایی نشسته ام به در نگاه می کنم، دری اسیر گرد و غبار، از پس گشوده نشدن، حتی دریچه هم دیگر نای آه کشیدن ندارد. تمام راه ها را هم گشته ام، کسی نیست که بخواهد بیاید و به این سرای نومید جلا دهد. سرگردانم،...