اینکه رفتی و تنهام گذاشتی برام عجیب نیست
اینکه با چه رویی دوباره برگشتی برام خیلی عجیبه...
چه شبها
در خیال خود دویدم
رویای باتو بودن را
ازفاصله های دور
در شبهای تنهایی
بادصبا...
در تنهایی خندیدم
در تنهایی گریستم
در تنهایی زیستم
و فهمیدم
من هم میتوانم
به اندازه خدا
تنها باشم...
تنهایی
یک سکوت عمیق است
که هر لحضه ، بلندتر می شود
وَ هیچ کس وَ هیچ چیز ، نمیتواند
آنرا شکست دهد....
باران
بند آمد ،
دلش
بند نشد
به خیابان زد
تا
تنهایی اش را بجوید .
حجت اله حبیبی...
تنها
تنهایی است
که
حال مرا می گیرد
در
فالِ قهوه ی سردِ آرزوها .
حجت اله حبیبی...
روزی
در کتاب خواهی خواند ،
یکی بود ،
امّا
تنهایی
امانش نداد .
حجت اله حبیبی...
تن ها ،
تنهایی را می چشند ،
وقتی
دست در جیب قدم می زنند .
حجت اله حبیبی...
من همیشه آه می کشم ، در تنهایی سیگار .
حجت اله حبیبی...
یکی بود ،
یکی نبود.
ما بودیم و تنهایی
و هنوز تنهایی ، حاکم ِ شهرِ دل ماست. حجت اله حبیبی...
تنهایی،،،
سربازی ست کلافه
که اسمش را
روی دیواره ی برجک،
رج می زند!
زانا کوردستانی...
«تنهایی»
با لبخند های تو
معنا می شود
روح، روح است
چه یک پیکر
چه صد پیکر
علیرضانجاری(آرمان)...
تب ریز تب تبریز تن باران شست
تنهایی من بود که باران نمی خواست
فیروزه سمیعی...
تنها باش
و تنهایی خوشحال باش
لازم نیست برای خوشبخت بودن
دو نفر باشی......