پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بسم الله الرحمن الرحیم امروز نغمه زنگ زده ومی گه بیا بریم بیمارستان .واقعا وحشتناکه اما به قولی بایدبریم تو دل مشکل نباید به مامان این ها بگم اونا همین طوری استرس دارن ازپله ها اومدم پایین باماسک دولایه هردوتاشون ماسک شون رو دادن بالاومن بدون توجه رفتم بیرون بانغمه راهی بیمارستان شدیم همه چیز روهماهنگ کرده بود ولی برای ورود به بیمارستان کلی دردسر داشتیم پرسنل سرشون شلوغ بود : خانم همتی اتاق دو و پنج سرم ندارن تخت نه باید بره ای سی یو دکتر...