جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
گاهی به نبودنت فکر می کنم...به شب های طولانی که ممکن است هرگز طلوع خورشید را نبینم. گاهی به نبودنت فکر می کنم...به عطر آغوشی که سهمم نمی شود و منتیتر می شوم میانِ واژه ها با خطی درشت شیوا به وقتِ دلتنگی گاهی به نبودنت فکر می کنم...به عکس های دونفره، و خاطره های دونفره ای که از تو می ماند. و چقدر نفس گیرند ثانیه هایی که رفتنت را روزی هزار بار نعره می کشند و من گوش هایم را با شدت بیشتری فشار می دهم. برای نشنیدن، برای نفهمیدن، بر...